داستان معمایی یا داستان رمزآلود، گونه ای داستان است که معمولا با محوریت تحقیق و جستجو پیرامون یک جرم نوشته می شود. در بیشتر داستان های رمزگونه، کارآگاهی به دنبال حل معمای یک جرم است. ژانر معمایی، پیوند نزدیکی با ادبیات داستانی جنایی دارد. مثل داستان های شرلوک هلمز، ریچارد هنی، خانم مارپل، پوآرو و سریال ها و فیلم های مشابه. داستان های واقعی نیز، موضوع اصلی آثار جنایی و کارآگاهی قرار گرفته اند.
آسیب های روانی، باعث شکلگیری برخی از ترسناکترین لحظات در داستان های «پو» می شوند، و دانسته های مخاطبین (و همینطور خود راوی) را از رویدادهای داستان تغییر می دهند.
این رمان از ابتدا تا انتها به مسائل گوناگون مربوط به رنج های روانی و «سایکوتراپی» می پردازد. اغلب رویدادها در یک مرکز درمانی اتفاق می افتد که افرادی با مشکلات روانشناختیِ حاد در آن حضور دارند.
«دکستر» به سراغ افرادی می رود که مانند خودش، گرایشی تاریک به قربانی کردن دیگران دارند—افرادی که آدم های بیگناه را به قتل رساندهاند.
رمان نخستِ «مارک هادون»، در قالب یک داستان کارآگاهی به مخاطبین ارائه می شود، اما اغلب استانداردهای ژانر خود را واژگون می کند و انتظارات مخاطبین را تغییر می دهد.
«پاتریشا هایاسمیت» با خلق داستان «آقای ریپلی بااستعداد»، تلاش کرد تا قواعد مرسوم در ژانر «تریلر» را در هم بشکند.