داستان روانشناسانه، معمولا با محوریت موضوعات روانشناسی نوشته می شود. در بیشتر داستان های روانشناسی، نویسنده به دنبال مطرح کردن مسائل روانشناسانه در داستان است. در این گونه از آثار، که در چند سال گذشته از محبوبیت فوق العاده بالایی برخوردار شده اند، سوالات بنیادین روانشناسانه مطرح و ذهن و ضمیر شخصیت های داستان، به واکاوی و کنکاش گذاشته می شود.
خون، یک زیرگذر، لباسی آبی، و مردی با موهای قرمز: این ها تصاویری هستند که مدام در ذهن شخصیت اصلی داستان پدیدار می شوند.
این داستان که در آستانهی آغاز «جنگ جهانی دوم» انتشار یافت، ظهور بحران هایی حتی بزرگتر مربوط به «هستی» و «معنا» را پیشبینی کرد.