اگر به دنبال قدرت نیستید، هیچ وقت این کتاب را نخوانید



قدرت چیز عجیب و غریبی است. در همین واژه‌ی چهار حرفی افسون سنگینی نهفته است که به تنهایی بار تمام تاریخ بشریت را به دنبال خود می‌کشد.

قدرت چیز عجیب و غریبی است. در همین واژه‌ی چهار حرفی افسون سنگینی نهفته است که به تنهایی بار تمام تاریخ بشریت را به دنبال خود می‌کشد. ابزار کنترل، ابزار سلطه، ابزار ثروت، ابزار دست یافتن به دست نیافتنی‌ها، ابزار تغییر سرنوشت و شاه کلید دروازه‌های خوش‌بختی. می‌توان صدها برگ را با این دست عبارت پرطمطراق را در باب توصیف قدرت سیاه کرد، اما به راستی قدرت چیست؟ قدرت‌مند کیست؟

چه‌گونه کسب می‌شود و دنیا چه‌گونه به کام قدرت‌مندان است؟ پاسخ به این پرسش‌ها داستانی است طولانی به درازای عمر انسان و اگر قرار باشد به صورت مبسوط به آن پرداخته شود، ممکن است عمر ما تمام شود اما داستان هنوز به اتمام نرسیده باشد. اما شاید بتوان این داستان افسون‌گر را خلاصه‌وار بیان کرد؛ مانند کاری که رابرت گرین در کتاب «48 قانون قدرت» کرده است.

 

 

قدرت یک مزیت اجتماعی است و هیچ گاه نمی‌توان آن را در فردیت بشر محدود ساخت که همواره نسبت به سایر ارکان جامعه سنجیده می‌شود و به اگر انسان را به صورت مجرد در نظر بگیریم، آن گاه قدرت بی‌معنا خواهد بود. با این نگاه قدرت را می‌توان در کیفیت و نحوه‌ی ارتباط و تعامل فرد با سایر افراد تعریف کرد. قدرت ظرفیت، توانایی و میل به عمل کردن است! قدرت مفهومی است که به رابطه‌ی میان افراد معنا می‌دهد. توجه به این واژه‌ها برای فهم درست قدرت اهمیت دارند.

کتاب رابرت گرین، پرفروش‌ترین اثر برای کسانی است که خواهان قدرت هستند و یا می‌خواهند خود را در برابر قدرت دیگران تجهیز کنند. گرین در کتاب خود می‌آموزد که چه‌گونه در تمامی عرصه‌های زندگی قدرت‌مند شوید.

«48 قانون قدرت» اولین بار در سال 1998 منتشر شده است و پس از مدتی در زمره‌ی پرفروش‌ترین آثار در عرصه‌ی بین‌المللی قرار گرفت و تا به امروز هم‌چنان جایگاه و اثرگذاری خود را حفظ کرده است. به نظر می‌رسد همین یک شاخص برای این که بدانیم با چه کتاب اثربخشی طرف هستیم، کافی باشد.

این کتاب ثمره‌ی بیست سال تحقیق و مطالعه‌ی نویسنده‌ی آن در باب قدرت و نتایج آن است. نخستین و اصلی‌ترین انگیزه‌ی رابرت گرین برای پژوهش و نگارش این کتاب را می‌توان دست یافتن به پاسخ این پرسش دانست که چه‌گونه برخی افراد توانسته‌اند به قدرت دست یابند و سرنوشت خود، دیگران و تاریخ را به گونه‌ای دیگر رقم بزنند. 

گرین سه هزار سال تاریخ قدرت را موشکافانه بررسی کرده و در این اثر پر جاذبه، خلاصه‌ای از آن را در قالب چهل و هشت فصل بیان کرده است که هر فصل به تشریح یک قانون قدرت اختصاص دارد؛ در مجموع چهل و هشت قانون. نویسنده در این کتاب اندیشه و عملکرد بزرگانی را مد نظر داشته است که خود در باب مساله‌ی قدرت صاحب رای و نظر بوده و دست کم با گفتار خود بر این مفهوم و ذات آن اثرگذار بوده‌اند؛ صاحب‌نامانی چون نیکولو ماکیاولی، سان ژو، ملکه الیزابت اول، هنری کسینجر و شخصیت‌های دیگری که از نظر شهرت چیزی کمتر از اینان ندارند.

با این تفاصیل و به تاکید بسیاری از منتقدان و صاحب نظران، این کتاب اثری است جذاب و تاثرگذار که می‌توان در بهبود زندگی افراد کارآمد باشد و به آن‌ها کمک کند تا اختیار خود و خواسته‌هایشان را در دست بگیرند؛ پس اگر شما از آن دسته آدم‌هایی هستید که زندگی در سایه‌ی قدرت و خواسته‌های دیگران را پذیرفته‌اند و تمایلی به تجربه‌ی دگرگونی و تجربه‌ی هیجان ناب زندگی را ندارند، توصیه می‌کنم که از این کتاب بگذرید و به سراغ آن نروید.

ولی در هر صورت اگر از آن دست آدم‌هایی هستید که آزادی برای‌شان از نان شب واجب‌تر است و یا از آن دسته هستید که سودای قدرت و موفقیت در سر دارید، قطعا خواندن «48 قانون قدرت» می‌تواند مسیر پیروزی و رسیدن به اهداف و آرزوها را برای شما کوتاه‌تر و سریع‌تر نماید. همان طور که در ابتدای کتاب عنوان شده است؛

 

قدرت، سنجش میزان کنترل شما بر روی شرایط زندگی و اعمال و رفتار افراد اطرافتان است.

 

خب، اگر اطمینان دارید که از دسته‌ی دوم هستید حتما این کتاب را بخوانید .