سال ۱۳۵۰ در تهران متولد شدم. چند سال بعد در پی از دست دادن پدر, در قزوین ساکن شدیم. به سمت تاریخ واسطوره کشیده شدم و سال ۶۹ تحصیلاتم را در رشته مرمت آثار تاریخی آغاز کردم و پس از فارغ التحصیلی و وقفهای طولانی در مقطع کارشناسی موزه داری لیسانس گرفتم.
دسته بندی های کتاب ماهی نورانی اسفند و 28 قصه ی دیگر
قسمت هایی از کتاب ماهی نورانی اسفند و 28 قصه ی دیگر (لذت متن)
سرما همه جا را گرفت و شب به خود لرزید و ماه رفت تو کیسه ابر!ماهی اول گفت: من تیغ دارم، سنگ ها را می تراشم و جلو می روم و هر چیزی که جلوی راهم باشد را نصف می کنم.ماهی دوم گفت: من اره دارم می برم.ماهی سوم گفت: من دندان های تیزی دارم و گاز می گیرم ماهی چهارم گفت: من باله های تیز و بلند دارم مثل فیل، هر کسی بخواهد اذیتم کند حسابش را می رسم.ماهی پنجم گفت: پوست من زهردار است هر کس گازم بگیرد مسموم می شود.اما ماهی اسفند چیزی نگفت، همانطور ساکت باله و دمش را تکان داد و به سمتی خیره شد.