قصه از کجا شروع شد؟
از جایی که مهتاب و خانوادهاش نشستهاند کنار دریا، بستنیهایشان را لیس میزنند و به صدای موجگوش میدهند.
آنها دکمهای پیدا میکنند و شروع میکنند به خیالپردازی.
آنها عاشق خیالبازی و قصهسازی هستند.
سهتایی روی شنهای ساحل دراز میکشند و چشمها را میبندند و قصههای خودشان را میسازند.
این کتاب سه قصه دارد:
روایت سه نفر از دکمهای که توی ساحل افتاده.
شاید تو هم بخواهی قصهی این دکمه را بنویسی. شاید تو هم شوق «خیالبازی» و «قصهسازی» پیدا کردی.
کتاب مهتاب و دکمه ی قرمز