در شهر اورشلیم دو برادر در برابر پادشاه حکیم، سلیمان، دربارهی ارث زمین پدریشان با یکدیگر جز و بحث میکنند. پادشاه چندی، به سخنان و مشاجرهی آنان گوش میدهد سپس آنها را به سکوت میخواند و میگوید: «بگذارید داستانی برایتان بگویم داستانی از بسیاری مدتها قبل، پیش از آن که شهری در اینجا باشد پیش از آن که پرستشگاهی در این سرزمین ساخته شده باشد، یک شهر دوبرادر داستانی است که سلیمان حکیم باز گفته است. کریس اسمیت و آورلیا فرونتی ما را در این داستان همراهی میکنند.