مامور چاق دستی به سبیلش کشید و گفت: نخیر ما اینجا چیزی کاسب نیستیم. خدا به شما هم عقل درست و حسابی عطا کند و خودش دستش را بلند کرد و گفت: الهی آمین.مامورها راه افتادند. چندقدمی دور نشده بودند که پدربزرگ داد زد: جاوید باد شاهنشاه!ناگهان مامور لاغر داد زد: فقط اگر خراب کاری، اعلامیه پخش کنی دیدید به ما یا هر ماموری خبر بدید.