در قرآن کریم، چیزی مخالف امور مسلم علمی و براهین عقلی وجود ندارد. پس باید دید که آفرینش آدم توسط خداوند چه تحلیلی دارد؟ آیا مجسمه ای از خاک آفرید و سپس از روح خویش در او دمید؟ مجسمه هایی که بشر با دست خود می سازد، تنها نمایی از شکل انسانی دارد و از اندام های درونی، چون قلب، دستگاه گوارش، ریه و… تهی است؛ اما کار خدا درباره ی خلقت جسم آدم، هرگز چنین نبود، بلکه بدنی کامل، با همه جوارح و جوانح ساخت و سپس از روح خویش در او دمید، به همین صورت اگر عیسای مسیح علیه السلام به اذن خدا، پرنده ای از گل می ساخت و در او می دمید، چنین نبود که ظاهری بی اعضا و جوارح و کامل درست می کرد، بلکه پرنده ای با همه جهاز درون و بیرون ساخته سپس به اذن خدا آن را حیات می بخشید. مسئله مسلم، دگرگونی و بطلان طفره است که مقداری خاک، بدون پیمون مراحلی، ناگهان به انسان تبدیل شود. بر این اساس، تبدیل مقداری خاک یا تکه چوبی چون عصای موسی به مار حقیقی، یا طفره، غیرممکن و محال عقلی است. اما همین امر با سرعت، کاری است ممکن، گرچه خارق العاده و محال عادی به نظر می رسد. عصایی ممکن است پس از سال ها بپوسد و خاک شود و خاک آن زیر بوته گیاهی قرار گرفته و کم کم جذب شده و به شاخ و برگ گیاه تبدیل گردد. آن گاه در پی تغذیه ماری از این بوته، به نطفه او مبدل گشته و در نهایت، ماری زنده سر برآورد و این فرآیند طبیعی و عادی چه بسا در طی یکی دو قرن تکمیل گردد. همین کار شدنی را انسان کامل چون موسای کلیم علیه السلام با فرمان خداوند به سرعت انجام داده و آن فاصله مثلا دو قرن را بسیار کوتاه می نماید. مسئله اصلی در این اعجاز، سرعت سیر است؛ وگرنه هیچ امر محال و ناشدنی با معجزه قابل تحقق نیست. اگر همه معجزه گران عالم، گرد هم آیند، نمی توانند با اعجاز، مثلا دو دو تا را سه، یا پنج تا کنند، یا فراتر از معادله ریاضی، قانون علیت و معلولیت را باطل سازند. قانون علیت، برهم خوردنی نیست؛ اما عادت خرق شدنی است و با سرعت و جهش کنار گذاشتنی است.