1. خانه
  2. /
  3. کتاب تصویر دوزخ

کتاب تصویر دوزخ

نویسنده: آی جی پارکر
3.4 از 1 رأی

کتاب تصویر دوزخ

The hell screen
انتشارات: قطره
٪15
340000
289000
معرفی کتاب تصویر دوزخ
"تصویر دوزخ" اثر آی جی پارکر یک رمان تاریخی اسرارآمیز است که در ژاپن قرن یازدهم رخ می‌دهد و به معرفی کارآگاه سوگاوارا آکیتادا می‌پردازد. این داستان پیچیده و جذاب، جزئیات غنی تاریخی را با تنش و معماهای مرموز ترکیب می‌کند و خوانندگان را در جهانی از سیاست دربار، هنر نابغه‌ها و دسیسه‌های جنایتکارانه غرق می‌کند. در این رمان، پارکر مهارت ویژه‌ای در آمیختن ژانر پلیسی با تاریخ و فرهنگ ژاپن از خود نشان می‌دهد، تجربه‌ای منحصر به فرد برای طرفداران ادبیات تاریخی و معمایی.
داستان در دوران هیان ژاپن، زمانی که دربار امپراتوری با ظرافت‌های پیچیده و ساختارهای اجتماعی غنی شناخته می‌شود، جریان دارد. سوگاوارا آکیتادا، یک مقام جوان و باهوش در دربار، مأمور حل معمای جنایتی است که به نحوی به خلق یک تابلو به نام «پرده جهنمی» مرتبط می‌شود. این نقاشی که به تصویر کشیدن صحنه‌های جهنمی و تاریکی‌ها شهرت دارد، در هنگام رونمایی از آن به عنوان یک اثر هنری عظیم، با مرگ و حوادث شوم همراه می‌شود. هنرمند خالق این اثر، تادانوبو، نابغه‌ای است که هنرهایش در آمیختن زیبایی و عذاب باعث شهرتش شده است. آکیتادا در تلاش برای کشف حقیقت پشت این نقاشی و قتل‌هایی که در اطراف آن رخ داده، وارد دنیای دسیسه‌ها و قدرت‌های سیاسی می‌شود. هرچه او بیشتر به رازهای این پرونده پی می‌برد، درگیری‌های خطرناک‌تری پیش رویش قرار می‌گیرد. "تصویر دوزخ" از یک تابلو فراتر می‌رود؛ این اثر نشان‌دهنده نیروهای تاریکی است که در اعماق دنیای درباری پنهان است و آکیتادا باید با این تهدیدات مبارزه کند تا حقیقت را کشف کند.
یکی از موضوعات اصلی "تصویر دوزخ" کاوش در طبیعت انسان و جنبه‌های تاریک‌تر وجود مانند جاه‌طلبی، حسادت و وسواس است. این رمان در مورد قیمت‌هایی که برای نبوغ هنری باید پرداخت، همچنین هزینه‌های اخلاقی برای دستیابی به عظمت سخن می‌گوید. «پرده جهنمی» خود به استعاره‌ای از روح انسان تبدیل می‌شود که زیبایی و رنج، نور و تاریکی را به نمایش می‌گذارد. همچنین، پارکر تأثیر قدرت سیاسی بر رفتارهای فردی و اخلاقی را به‌طور برجسته‌ای مطرح می‌کند. آکیتادا نه تنها با معماهای موجود بلکه با چالش‌های سیاسی پیچیده دربار مواجه است، جایی که انگیزه‌های پنهان و فساد در بالاترین سطوح قدرت خود را نمایان می‌کند. این دسیسه‌ها و خیانت‌ها که در پشت درباری‌ها و سیاست‌های آن زمان نهفته است، پیچیدگی‌های تحقیقات آکیتادا را تشدید می‌کند. این کتاب همچنین به بررسی عدالت و نحوه تأثیرگذاری انتظارات اجتماعی بر جستجوی حقیقت می‌پردازد. عزم آکیتادا برای کشف حقیقت و تلاش او برای حفظ اصول اخلاقی در جهانی پر از فساد، مرکزی‌ترین ویژگی شخصیت او است که در بطن داستان قرار می‌گیرد.
"تصویر دوزخ" یک رمان تاریخی پیچیده و جذاب است که خوانندگان را با محیطی زنده، شخصیت‌های چندوجهی و داستانی پر از دسیسه‌ها و تعلیق‌های گیرا به خود جذب می‌کند. آی جی پارکر با مهارت فراوان قرن یازدهم ژاپن را به تصویر می‌کشد و خوانندگان را در پیچیدگی‌های فرهنگی و سیاسی آن غوطه‌ور می‌کند. شخصیت سوگاوارا آکیتادا با هوش و یکپارچگی‌اش داستان را به جلو می‌برد و در حین حل معماهای مختلف، عمق تاریخی و فلسفی داستان را به نمایش می‌گذارد. برای طرفداران ادبیات تاریخی و معمایی، "تصویر دوزخ" ترکیب بی‌نظیری از این دو ژانر است که در کنار کاوش هنر، اخلاق و شرایط انسانی، یک تجربه خواندنی جذاب را فراهم می‌آورد. این رمان برای خوانندگانی که از اسرار پیچیده و لایه‌های عمیق فرهنگی و تاریخی لذت می‌برند، گزینه‌ای عالی است.
درباره آی جی پارکر
درباره آی جی پارکر
اینگرید جی. پارکر، نویسنده ی آلمانی داستان های معمایی است.پارکر تا زمان بازنشستگی، استاد زبان انگلیسی و زبان های خارجی در دانشگاه دولتی نورفوک در ویرجینیا بود. او پس از تحقیقات آکادمیک خود درباره ی ادبیات ژاپن در قرن یازدهم، به نوشتن داستان هایی معمایی روی آورد که در ژاپن باستان می گذرند. پارکر کتاب های متعددی نوشته که همگی با بازخوردهای مثبت منتقدین و مخاطبین رو به رو شده اند.
قسمت هایی از کتاب تصویر دوزخ

«آکیتادا به سرعت از راهرو گذشت و از آنجا به نزدیک ترین حیاط رفت. خالی بود. اصلا نمی دانست کجاست و صدا از کجا آمده، اما برای چند دقیقه گوش تیز کرد. شب تاریک و ساکت باقی بود. دور تا دورش تالارهای معبد بودند و اشکال رمزآلود سایه بار در میان شب. راه کوتاهی را از میان راهروها که به حیاط ها و تالارهای دیگر ختم می شد، پیمود و بعد از جستجو دست کشید. حالا کمی احساس حماقت می کرد و از آنچه شنیده بود، اطمینان نداشت. شاید صدای خفهٔ جغدی یا زوج عاشقی را شنیده باشد. ناله ای از سر شوق و عشوه ای دخترانه. بعد هم لابد عشاق از ترس گیر افتادن در رفته بودند. به زحمت راه اتاقش را پیدا کرد و به رختخوابش رفت و بعد از مدتی طولانی دوباره خوابش گرفت. این بار تا خود صبح تا صدای زنگ گنگ مراسم صبحگاهی پیش از طلوع آفتاب بیدار نشد. باعجله لباس پوشید و به حیاط رفت. هوا گرگ و میش بود. مه غلیظ ساختمان های معبد، طنین زنگ ها و مناجات های محزون را در خود فرو برده بود. آکیتادا با بی میلی به مه نگریست. این مه در کوهستان خصوصا بعد از باران عادی بود و تا نیمهٔ صبح می ماند و به آهستگی پایین می آمد و پیمودن راه در شیب تند کوهستانی را پرمخاطره می کرد. بعد از اینکه اسبش را بست به سمت دروازهٔ اصلی راند. نگهبان دیگری جلو دروازه به او سلام داد. آن ها نظراتی درمورد مه و جادهٔ پایین کوهستان رد و بدل کردند و آکیتادا در عوض مهمان نوازی چند نقرهٔ اهدایی به معبد داد و راهب هم ابراز امیدواری کرد که آقازاده شبی آرام را گذرانده باشند. آکیتادا گفت: «یه بار از صدایی بیدار شدم. کس دیگه ای دربارهٔ این مزاحمت گزارشی نداده؟» «نه آقا، امیدوارم که سروصدای بازیگرا نبوده باشه.»»

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب تصویر دوزخ" ثبت می‌کند