هر کس که قد کشید، صنوبر نمی شود
دشمن که با رفیق، برابر نمی شود
یوسف فریب خورد؛ ندانست هر کسی
هم خون اگر که بود، برادر نمی شود
فرق میان ما و شما در عیار ماست
هر کس طلا فروخت که زرگر نمی شود
باید دوید تا به لب چشمه یی رسید
با آروزی آب، لبی تر نمی شود
در بین صدهزار، یکی رستم است و بس
هر کس به جنگ رفت، دلاور نمی شود
اصلا حیا نکن! بزن از پشت سر که تف
بر گرده یی که طعمه ی خنجر نمی شود....
کتاب خروج