هستم... همین حوالی... هر جای این خیابان که بخواهی... کنار همین درختی که میتوانم افتاده باشم پاش... به درد هیچ دندانی نمیخورم... خدمتم رسیدهاند کرمها حسابی... از همینجا به کوچهای در فردا میرود یکی ... می بینم ... کسی به بانکی در گذشته دست می برد ... شریکم ... نرم میگذرد وقت روی این خطوط ... حال میکنم ... همه جا چشمک و نشانه میروم به کجا و کی ... نمیآیی...
کتاب بریم هواخوری