شب میرسد از راه به همراه سیاهی
دلتنگ تو هستم چه بخواهی چه نخواهی
دیدی که کسی منتظر مرگ بماند؟
یک روز مرا میکشد این چشمبهراهی
در آینهها خیره مشو ای همه بانو
زیبایی گل را چه نیازی به گواهی؟
با دست تو آباد شدن قسمت من نیست
خوشدار دلم را به همین وعده واهی