پپا و مکسی از وقتی خیلی کوچولو بودند بت هم دوستاند. آنها یک شرکت کارآگاهی دارند و توی شرکتشان به پروندههای عجیب و غریب و مشکوک رسیدگی میکنند. پولگاس، سگ شکاری آژانس، و ببیتو با پستانک جادوییاش در حل پروندهها به آنها کمک میکنند.
چه کسی نصفه شبها در قبرستان نعره میزند؟
این بار بچههای مدرسه راهی اردو میشوند.پپا تکه روزنامهای پیدا کرده که تویش نوشته در یک قبرستان صداهای وحشتناکی میآید و یک نفر هم سایههای ترسناکی آن جا دیده. از بدشانسی بچهها به همان منطقه میروند به اقامتگاه کانتربیا؛ یعنی همان اسمی که در روزنامه نوشته شده! روی پله ها لکههای خون هست و تازه شب که میشود بچهها شبح میبینند و نعرههایی از قبرستان کناری میشنوند.