کرستین دورکین به عنوان یک کودک که در حومه یک شهر کوچک ویسکانسین بزرگ میشد، تابستانها طولانی و تنها بود و بیشتر اوقات را به تنهایی میگذراند. به عنوان یک بزرگسال، تصمیم گرفت تا جایی برای خود و فرزندانش زندگی خوبی ایجاد کند. به اندازه کافی خوش شانس بود که در یک روزنامه محلی کوچک پیشنهاد کار تبلیغاتی گرفت.
این قورباغه ی آب زیرکاه نمی خواست منتظر برگشتن کادن از مدرسه بماند.
برای دیدن نیت، دوست صمیمی کادن هم نمی خواست انتظار بکشد.
او می خواست همین حالا برود. بنابراین، در حالی که کادن از در بیرون می رفت، یواشکی توی کیف کادن پرید.
محصولات مرتبط با کتاب قورباغه ای ساندویچ من را خورد