1. خانه
  2. /
  3. کتاب هنگام باران بود

کتاب هنگام باران بود

پیشنهاد ویژه
3.3 از 1 رأی

کتاب هنگام باران بود

منظومه ی عاشورایی
It was when it was raining
٪20
27000
21600
درباره سید حبیب نظاری
درباره سید حبیب نظاری
سيدحبيب نظاری سال ۱۳۵۱ در آبادان متولد شد. وی سالیانی است در قم زندگی می‌كند و سابقۀ مدیریت مرکز آفرینش‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قم را بر عهده داشته است. اشعار او از اوايل دهۀ ۷۰ در مجلات منتشر شد و رباعی قالب مورد علاقۀ او است. از آثار او می‌توان به «بگو تا صبح چند آدینه مانده است»، «از این دست»، «تنها برای تو می‌بارد» و «خدا تسبیحی از گنجشک دارد» اشاره کرد. 
دسته بندی های کتاب هنگام باران بود
قسمت هایی از کتاب هنگام باران بود

آن دختر کوچک از بس هراسان بود با چشم هایش آسمان را جست وجو می کرد دنبال باران بود -دنبال بابایی که از باران رهاتر بود- عطر گلی گاهی میان دشت می پیچید او را به یاد خنده بابا می انداخت گاهی صدایی می رسید از روی یک نیزه مثل نوای خواندن قرآن بابا بود گاهی کسی او را صدا می زد: «رقیه!» از عمه می پرسید:«پس بابای من کو؟» او تشنه ی آرامش دستان بابا بود.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب هنگام باران بود" ثبت می‌کند