مکتب اتریش جذابیت های زیادی دارد؛ کسانی که دنبال یک راه حل جدید و البته نامرسوم اقتصادی هستند، به سادگی می توانند جذب دولت ستیزی آن شوند، چندان که حتی شاید به آنارشیسم هم گرایش پیدا کنند. کسانی که می خواهند درک عمیقتری از اقتصاد داشته باشند و از مغفول ماندن مفاهیم اقتصادی در جریان اصلی علم اقتصاد به ستوه آمده باشند هم می توانند توشه خوبی از این مکتب بردارند. اینها به خودی خود نه خوب است و نه بد. جریان اصلی علم اقتصاد، آنقدر از مفهوم تهی شده که به شاخه ی فرتوتی از علم ریاضی و آمار تبدیل شده است. دانشکده های اقتصاد در صورت جهد بلیغ می توانند دانشجویان اقتصاد خود را ذیل دانشجویان مهندسی بیاورند. طبیعی است که در این شرایط شرایطی مشابه شهر کورها که افراد یک چشم در آن پادشاه است مکاتب بدیل، نظیر مکتب تاریخی/نهادی، اقتصاد رفتاری، مکتب پساکینزی و مکتب اتریشی ارج و قرب پیدا کنند.
کتاب چالش اقتصاد اتریشی