یکی از نزدیکان خسرو حکایت مهر فرهاد به شیرین و از پرده برون افتادن این راز را به خسرو خبر داد: خسرو از شنیدن این داستان سخت برآشفت و خواست خون فرهاد را بریزد؛ اما: اندیشید فرهاد بیگناه است.
(برگرفته از متن کتاب)