الهه اصغرزاده و زهرا نوری در کتاب دیو در ادبیات کودک: بررسی نقش دیو در ادبیات داستانی کودک در دههی 80، ضمن بررسی ماهیت دیو در متون کهن، شاهنامه، قصههای عامیانه و... انواع دیو را معرفی و نقش آنها را در آثار داستانی کودک و انیمیشنهای سالهای اخیر که دیو و هیولا در آنها حضور پررنگی دارند، مورد تحلیل قرار دادهاند.
اساطیر، مربوط به دوران کودکی بشر هستند؛ زمانی که ذهن بشر نسبت به علت علمی و منطقی پدیدههای طبیعی ناآگاه بود. امروزه انسان به لطف نمایههای نمادین و اسطورههای به یادگار مانده، در حال کشف تاریخ باستان است و هر چه باستانشناسان بیشتر به گذشته نزدیک میشوند، دلبستگی انسانها به رویدادهای تاریخی کمتر میشود. یکی از این اسطورههای ماندگار، دیو است. در نزد ایرانیان پیش از زردشت، دیوها مقدس بودند و در کنار ایزدان دیگر پرستش میشدند. به غیر از دیوها، گروه دیگری از خدایان به نام اسورا یا (اسوره) با نیروی معجزهآمیز «مایا» فرمان میراندند. میان دیوها و اسطورهها نوعی توازن و توازی برقرار بود که هستهی اصلی و زیربنای اندیشهی آیینهای ایران باستان را تشکیل میداد. ممکن است والدین تصور کنند که شخصیتهای افسانهای مانند دیو، جادوگر و... روحیه کودک را با مشکل روبهرو میکند اما در واقعیت چنین نیست. در این افسانهها، همواره خوبی پیروز و بدی مجازات میشود و قهرمانان نیز به آرزوی خود خواهند رسید. این موضوع با طرز فکر سادهی کودکانی که مخاطب این قصه قرار دارند، مطابقت دارد و برای او، تنها این مسأله مهم است که شخصیت بد تنبیه شود. در این میان، نویسنده باید تلاش کند تا خشونتها و قساوتها، پررنگ و پرجلوه نشوند. در قصههای انتخابی باید به سن و رشد فکری کودک توجه شود و افسانهها را بر حسب شرایط و قوای فکری آنها در نظر گرفت، تا کودک بتواند با آن ارتباط برقرار کند و از شنیدن قصه لذت ببرد.
کتاب دیو در ادبیات کودک