جیووانی سیواردی در این کتاب ساختارهای استخوانی، عضلانی، مفاصل و تناسبات را عمیقا مورد مطالعه قرار داده است. او پیچیدگیهای طراحی را به بخشهای سادۀ پیکرشناختی سر، تنه، دستان و پاها تجزیه کرده است. با تلفیق نظریات علمی و هنری، سیواردی نهتنها به خواننده چگونگی طراحی حالات بدن انسان را آموزش میدهد، بلکه میآموزد که چگونه آن را درک کند.
هنرمند از علم پیکرشناسی (آناتومی) استفاده میکند تا بتواند حالت پیکر انسان را به تصویر بکشد. آموزش در بیشتر مدارس هنر، در درجۀ اول، به صورت مطالعۀ دقیق پیکر انسان پایهریزی شده است. چرا که برای طراحی تأثیرگذار ریخت انسان، نهتنها نیاز دارید آن را بهخوبی ببینید، بلکه باید آن را بهخوبی درک کنید. بدن انسان ساختار پیچیدۀ جذابی دارد که برای به تصویر کشیدن آن درک بالایی نیاز است که این میسّر نیست مگر با مطالعۀ اساسی پیکرشناسی آن.
در پایان وظیفۀ اصلی پیکرشناسی هنری این است که پیچیدگیهای پیکر انسان را برای افرادی که میخواهند آن را نقاشی کنند شفاف سازد تا آنها بتوانند به بهترین نحو آن را به تصویر بکشند که شامل تفسیر خصوصیات مدلها به معیارهای پرمعنی و هنری میشود. بنابراین برای یک هنرمند این مسئله خیلی مهم است که آموزشهای فنی و فرهنگی که موجب آگاهی از ساختار بدن آناتومی میگردد را پشتسر بگذارد و مکانیزمهای ارتباط میان اعضای آن را با یکدیگر درک کند.
درک این مسئله ساده است که اگر ما با ساختار درونی بدن آشنا باشیم اجرای حالات بیرونی که هنرمندان علاقۀ زیادی به آن دارند بسیار آسان خواهد بود. امّا این یک واقعیت است که رویکرد هنر مدرن، بهویژه در هنر معاصر روی حالات قابل رویت و واقعی بدن متمرکز نیست (حداقل در روش کلاسیک)، بنابراین دورههای آموزشی، معمولا مطالعۀ دقیق پیکرشناسی برای هنرمندان را نادیده میگیرند یا در کل آن را رد میکنند و عملا موجب منسوخ شدن این روش میشوند. امّا هنوز آثار باستانی و مجموعههای تاریخی توسعهیافته ارزش مطالعۀ پیکرشناسی را در هنر امروز تأیید میکنند.
اگر این مسئله به عنوان ابزاری برای بهدست آوردن دانش توسط مدارس هنر درک شود، منبعی بین نقطهنظرات هنری و علمی به اشتراک گذارده خواهد شد. به بیان دیگر مطالعات پیکرشناختی آزادی بیان هنرمند را محدود نخواهند ساخت، بالعکس موجب برانگیختن خلاقیت و پژوهشهای هنرمند برای رسیدن به اهداف دوررس و مختلف خواهد شد.
کتاب درک فرم و ساختار انسان