صدای پای آگاهی میآید،
بر بستر رود در پای بیدی بلورین
خم شده از سنگینی تاریخی از سنگ
با هزاران بهار
که شتابان رمیدند،
کنون تمام شب
رسالت ما
حضوری یگانه است
موج پشت موج
تا هر پرندهای که صدای ما شنید
ستارگان خاموش را
بیدار کند،
این صدای پای آگاهی است...
(برگرفته از متن ناشر)