حسنی به عشق یک هلو، پرید و رفت، اونور جوب
خیلی سریع از یه درخت، چید هلویی سالم و خوب
آقای باغبون با چوب، نزدیک میشد یواشیواش
رنگ حسن یکهو پرید، افتاد پایین شکست پاهاش
(برگرفته از متن کتاب)