مادهی خام دستهاش شدم
خواستم شکل بودنش باشم
آرزو داشتم اگر میشد
لحظهای کاش موطنش باشم
قلم او کشید بر من رنگ
مثل باغ ارم شدم با او
حوض جاری و باغهای کویر
هرچه میشد شوم شدم با او
گاهی هرچند نامسلمانی
خواست بردارد از سرم تاجی
به خودم آمدم به دست یکی
چه ابومسلمی چه حلاجی
(برگرفته از متن ناشر)