«زن مطلقه معمولا در دام اولین گرگی که دوستش دارد می افتد. با قدرتی که ناامیدی و دردها از گذشته به او داده اند، به شدت به آن گرگ عشق می ورزد تا از کابوس زیبایش بگریزد. او را دوست می دارد مثل این که تنها امیدش است.»
کتاب خوبی بود، به مشکلات طلاق عاطفی وتنهایی و فشاری که در یک جامعه مرد سالار گریبانگیر یک زن میشود میپردازد، راوی داستان زن است وهمه این ماجرا یکطرفه واز دید او روایت میشود، روایتی آشکار وملموس از زنانی که در تنهایی عاطفی آشکار به سر میبرند و برای جبران آن ممکنه دست به اشتباهاتی بزنند که به خاطر جنسیت، خیلی بدتر وشدیدتر از یک مرد در همان شرایط مورد انتقاد قرار میگیرند.