این کتاب دربارهی زخمهای عمیق عاطفی دوران کودکی و تاثیرات آن بر زندگی بزرگسالی است. اگر در روابط خود مرتبا دچار مشکل میشوید و در چرخهی احساس گناه، خشم و تأسف به حال خود گرفتار میشوید، خواندن این کتاب را به شما توصیه میکنم. در بخشی از این کتاب میخوانیم: بنابراین با سردی پاسخ داد: هیچ چیز! درست نمیشود. سپس به گوشهای از انبار رفت، روی کیسهها نشست و رویش را به دیوار کرد. کدو دیگر نمیتوانست این رفتار را تحمل کند. حالا کاملا مطمئن شده بود که موش میخواهد سرش منت بگذارد و به او احساس گناه بدهد. با خودش فکر کرد: من چقدر احمق بودم که به او اعتماد کردم، فکر کردم او با بقیه فرق دارد؛ در حالیکه او از همه بدتر است. اول به من محبت کرد و حالا که به او اعتماد کردم و وابستهاش شدهام، دارد سوء استفاده میکند. درست زمانی که نیاز به درک شدن دارم، دارد طردم میکند. او میداند که من چقدر نسبت به بیمحلی و طرد شدن حساس و شکننده هستم؛ با این حال باز هم این کار را انجام میدهد. و همینطور که این افکار از سرش میگذشت، احساس کرد موش دارد در ذهنش به ضعیف بودن او میخندد و او را تحقیر میکند...
کتاب موش و کدو