تا بحال شنیده بودی نعل اسب برای کسی ارزشمند و متبرک شود؟
توی فکر فرو رفتم. بعد از مکثی طولانی گفتم: “وقتی مردمانی برای تبرک به خاک کف پای خلیفه بوسه می زنند، یا بر عصا و نعلین و انگشتر امیر دارالاماره دست می کشند، نعل که جای خود دارد؛ آن هم نعل هایی که در کربلا باعث شهرت سواران شجاع خود شده اند…”
هر دو دوباره بلند بلند خندیدیم. من وسط خنده جفت شانه های سالم را گرفتم و گفتم: «ده اسب یعنی هر اسبی چهار نعل. به عبارتی می شود چهل تا نعل. حالا حساب کن چند کیسه طلا باید بابت آن نعل ها بگیریم!» سالم به دماغ خود چین انداخت و غرق در شوق گفت: «البته ما به غیر آن تاجران مصری، چند مشتری دیگر هم جور کرده ایم. این مردم را چه دیده ای؟! شاید می خواهند نعل پرست شوند!»
ادامه ی خنده ام را خوردم و گفتم: «اگر امیر عبیدالله بفهمد چه؟ خشمگین نمی شود؟»
کتاب اسب های کور