این مجموعه منتخبی است از داستانهای اجتماعی انتقادی ایران معاصر که از جملهی آنهاست: "وقتی که گرمابهداری شهردار شهر میشود". در این داستان، نویسنده فضای قبل و بعد از انتخابات شهرداری در ایران را به تصویر میکشد. بر این اساس، نخستین کسی که به سمت شهرداری منصوب میشود، فردی است گرمابهدار با نام "اوستا نجف". نگارنده در بخشی از داستان خاطرنشان میسازد: "در دورانی که اوستا نجف، شهردار شده بود تمام کسانی را که به عنوان شهرداران مناطق و نواحی انتخاب کرده بودند، همه از افرادی بودند که هیچ شم اجتماعی و حتی سیاسی نیز نداشتند و بعضی از آنها به ندرت میتوانستند بخوانند و بنویسند و این افراد نیز برای معاونت و مشاورت خود، همصنفهای خود را انتخاب کرده بودند. به طوری که بعضی از مغازهداران، مغازهی خود را رها کرده و به کار دولتی چسبیده بودند و بدینصورت بود که فرصت شغلی نسبتا خوبی اوستا نجف سنتگرا و به قول معروف راستگرا برای افراد ایجاد کرده بود و این درحالی بود که افراد تحصیل کردهی بسیاری در شهر بیکار بودند و از فقر و نداری زجر میکشیدند".
کتاب وقتی گرمابه داری شهردار شهر می شود؟!