گرتا و وبگان به روح اعتقادی نداشت.
تا روزی که تقریبا مرد و همه چیز تغییر کرد.حالا گرتا نه تنها ارواحی که خانه و وبگان ها را تسخیر کردند می بیند بلکه حتی می تواند با آنها صحبت کند.
آیا گرتا می تواند دوستان بی بدنش را از روح زدایی شدن سرنوشتی بدتر از مرگ نجات دهد؟
آیا بی بدن های عمارت و وبگان می توانند به گرتا کمک کنند تا نگذارد مادر بزرگش را به خانه سالمندان ببرند؟
و از همه مهم تر آیا هر یک از آنها می توانند شهامت پیدا کنند تا با گذشته تلخشان که نمی گذارد به آینده بروند روبه رو شوند؟
کتاب گرتا و شکارچیان ارواح