همهی چیز عوض شده بود. تمام مسترهای خارجی از آقایی افتاده بودند. تمام آنهایی که عمری توی دربار شاه به مفت خوری عادت داشتند، نانشان بریده شده بود. همهی کسانی که یک زمانی لقبهایی مثل «چی چی خان» و «چطور الدوله» و «چه میدانم میرزا» داشتند، از اسب افتاده بودند. دولت پاکیزه شده و امیر دست این جور آدمها را بریده بود. اما فقط دست نیست، دست دیده میشود. مهم روح است. روح دیده نمیشود.
کتاب امیرکبیر فقط اسم یک خیابان نیست