کالبدها به خودی خود
آن چنان که ما شهرسازان در آتلیه ها به دنبال تعادل و تقارن و تواتر و
تباین و تضاد و .... هستیم بدون زندگی میان آن، آن چنان اهمیتی ندارند. شهر
را تعلق به آن، شهر می کند. تمام تعلقات ما به شهر هم از ذهنیتی است که در
ارتباط با کالبد آن می سازیم. شهر هم محصول عینیت است و هم محصول ذهنیت.
ما با تصور شهر خود را به آن وصل می کنیم. یک خواست و اراده وصال از ما و
یک سری ریسمان های جانانه از سمت شهر. حال مهم این است چه ریسمان هایی از
شهرمان ساخته ایم که ما را به آن وصل کند. شهرسازی برای من همین
ریسمان سازی است. فرایند ریسمان سازی ما در شهر سه جزء دارد. ادراک ما از
فضا، عمل ما در فضا و خاطره سازی ما بر فضا؛ ادراک ما از فضا، عمل شهری را
به دنبال دارد و این ادراک و عمل شهری اند که خاطره را می سازند. در این
رابطه سه گانه است که شهر برای ما تولید و بازتولید می شود و درنهایت شهر
برایمان خودی می شود. توپخانه ریسمان های جانانه ای درگذر زمان ساخته است.
پس پیش به سوی ریسمان های توپخانه…