کتاب حاضر گزیدهای است از مجموعهی ۱۰۱ شعر از اشعار محمد قاری که از سال ۷۸ تا زمان انتشار کتاب سروده شده است. شعرهایی که با احساسی خاص آفریده شدهاند.
از جوانی تا کنون.
قدم که میگذارم
پرنده و نم باران
حواسام را تر میکند
باران سرم را بالا، هی بالا میبرد
مات آسمان میشود
چشم
نه!
مثه سیاست نیست
که نفسی بند بیاید
در طراوت زمین و باران
صدایی به من میرسد
آوازش بیتابم میکند
خواندن این کتاب جذاب و شیرین را به دوستداران شعر و ادبیات توصیه میکنیم.
کتاب این شعر ها به درد کسی نمی خورد