تقریبا یک قرن از استقرار لیبرال دموکراسی در اکثر اقتصادهای پیشرفتهی سرمایهداری میگذرد و امروز دموکراسیهای واقعا موجود در مقابل افکار عمومی، خود را ناگزیر از پاسخ به چرایی نابرابری روزافزون مییابند. اما پس چرا چنین شد؟ و چرا امروز همچنان پیوند میان دولت دموکراتیک و حاکمیت ناعادلانهی سرمایه پایدار است؟ مردم در تمام قارهها نابرابری را مشکل بسیار بزرگ میدانند و حتی مجمع جهانی اقتصاد داووس و سازمان همکاری و توسعهی اقتصادی نیز نگران آن هستند. اما دموکراسیهای سرمایهدارانه توضیح روشنی دربارهی آن ندارند و از آن مبهمتر، راهحلهایی است که گاه برای رفع این نابرابری در این ساختارها ارائه میشوند.
مسئلهی اساسی شاید این است: چگونه دموکراسی از یک مطالبهی مردمی برای عدالت اجتماعی به یک بازی حرفهای قدرت تبدیل شده است؟ در نگاه یوران تربورن، جامعهشناس برجستهی سوئدی، برای جلوگیری از بدتر شدن وضعیت سیاسی ناخوشایند فعلی به نوعی دموکراسی اخلالگر نیاز داریم که جنبشهای اجتماعی رادیکالی مانند اعتصابات اقلیمی یکی از اقسام آن به شمار میآیند. کتاب حاضر با مقالهای دربارهی شکافهای اجتماعی عصر حاضر آغاز میشود و به بررسی تاریخی فشردهای از الگوهای جهانی دموکراسیسازی و تحلیل اقتصاد کشورهای سازمان همکاری و توسعهی اقتصادی میپردازد.
کتاب نابرابری و هزارتوهای دموکراسی