کتاب "سیستمهای پاداش مغز و اعتیاد" نوشتهی جورگن انگل، اثری تخصصی و پیشرو در حوزهی علوم اعصاب اعتیاد است، که بینشی عمیق از مبانی نوروفیزیولوژیک اعتیاد ارائه میدهد. این کتاب، از طریق مقالاتی نوشتهی چندین پژوهشگر برجسته، بررسی میکند که چگونه مواد مخدر میتوانند مدارهای پاداش طبیعی مغز را ربوده و از مسیر سالمشان منحرف کنند. کتاب در قالب چند فصل موضوعی سامان یافته که هر یک، به جنبهای کلیدی از تعامل میان مغز و مواد اعتیادآور میپردازند: 1. معماری سیستم پاداش: شرح مسیر مزوکورتیکولیمبیک، شامل ناحیه تگمنتوم شکمی (VTA)، هستهی اکومبنس (NAc) و قشر اوربیتوفرونتال، که در تجربهی لذت و تقویت رفتاری نقش دارند. 2. اثرات دارو بر سیستم پاداش: چگونگی افزایش حاد دوپامین توسط داروها و تقویت انگیزه برای مصرف مجدد. 3. سازگاریهای عصبی ناشی از مصرف مداوم: ظهور تحمل، تغییر در آستانههای پاداش، و شکلگیری چهرهی تاریک اعتیاد. 4. نقش نشانهها و یادگیری شرطی: تأثیر محیط و محرکهای وابسته به مصرف مواد بر تحریک میل و عود اعتیاد. 5. سیستمهای استرس و ضدپاداش: فعالسازی ساختارهایی مانند آمیگدالا و مسیرهای نوروشیمیایی استرس که در ترک و بازگشت به مصرف نقش دارند. در کنار اینها، دادههای حاصل از مطالعات حیوانی و تصویربرداری مغزی انسانی ترکیب شدهاند تا تصویر جامعی از چرایی و چگونگی رفتارهای اعتیادی ارائه شود. مفاهیم کلیدی و مضامین نظری این کتاب عبارتند از: سیستم دوپامینی مزوکورتیکولیمبیک: محور اصلی پاداش، که داروهای اعتیادآور با تحریک مستقیم آن باعث تقویت لحظهای اما ناپایدار رفتار مصرف میشوند. سازگاریهای درونسیستمی: با مصرف مزمن، حساسیت نوروشیمیایی کاهش مییابد؛ برای تجربهی لذت، دوز بیشتری نیاز است. سازگاریهای بینسیستمی: به موازات پاداش، مسیرهای استرس نیز فعال میشوند-خصوصا سیستم CRF-که به بروز اضطراب، بیقراری و تمایل شدید به مصرف منجر میشود. یادگیری شرطی و عود: نشانههای محیطی مانند بوها، مکانها یا افراد، خود به محرکهای قدرتمند ولع تبدیل میشوند. تضعیف پاسخ به پاداشهای طبیعی: مغز به تدریج نسبت به لذتهای غیر دارویی بیحس میشود، و این بیلذتی، وابستگی به ماده را تقویت میکند. "سیستمهای پاداش مغز و اعتیاد"، تحلیلی ژرف و منسجم از سازوکارهای عصبی شکلگیری و تداوم اعتیاد ارائه میدهد. انگل با ترسیم رابطهی میان آسیبشناسی مغزی، دینامیک دوپامین، سیستمهای استرس و یادگیری شرطی، فهمی تازه از اعتیاد بهمثابه یک اختلال مزمن و عصبمحور به دست میدهد. برای هر پژوهشگری که میخواهد از مرز رویکردهای رفتاری عبور کرده و به زیربنای نوروفیزیولوژیکی اعتیاد بپردازد، این کتاب اثری مرجع است. انگل نهتنها سازوکار ربوده شدن پاداش طبیعی را شرح میدهد، بلکه اهمیت بازسازی آن در فرآیند درمان را نیز نشان میدهد-و این پیام مهم را منتقل میکند: اعتیاد، نه یک ضعف اخلاقی، بلکه اختلالی در مدارهای بنیادی مغز است که به مداخلههای دقیق و چندسویه نیاز دارد.