ویرانی و ویرانگی محل تلاقی بسیاری چیزها است؛ از سوژهی فردی گرفته تا ساختار غولآسای یک امپراتوری، از جزئیترین امور تا کلیترین آنها. نه بدین سبب که همهی چیزها نهایتا ویران میشوند، بلکه برعکس از آنرو که مضمون ویرانی حقیقت نهفته در مفاهیمی چون پیشرفت و توسعه را برملا میسازد که در حکم اصول بنیادین متافیزیک عصر ما یا همان مدرنیتهاند. در عصر حاضر مضمون ویرانه به لحاظ زیباشناختی چندین بار بررسی شده است ولی کتاب حاضر، به رغم کوتاهی میکوشد از دیدگاهی فلسفی-تاریخی به ابعاد تازهای از این مضمون بپردازد. تأملات این کتاب در باب مفهوم ویرانگی اساسا در پرتوی ایدهی تاریخ طبیعی صورت گرفته است. ایدهای که ریشهی آن عمدتا به آثار تئودور آدورنو باز میگردد. دغدغهی این تأملات، نگریستن به ویرانهها و ویرانگی به مثابه شکلی از صیرورت یا شدن (becoming) یا میانجیمند شدن است. نوشتهی حاضر بر آن است تا گذشته از تحلیل جلوههای مفهوم ویرانگی، به لحاظ فرم و روش نگارش نیز به همین مفهوم وفادار بماند و از تلاش برای تحمیل وحدت یا کلیت مفهومی و مضمونی بر ایدهی ویرانگی پرهیز کند. این امر موجب شده است تا این متن مشابه مجموعهای از تصاویر مجزا شود، به نحوی که با دنبال کردن این تصاویر از سفرهای فتیشیستی در جستجوی خرابهها و ویرانههای معماری به دیالکتیک ویرانی و سازندگی و سپس به زوال پیوند میان زبان و معنا میرسیم، تا آنجا که وسوسهی نگاشتن به اصطلاح بوطیقایی هر چند کوچک بر ویرانهها مقاومتناپذیر میگردد.
کتاب تاریخ طبیعی زوال