در اکتبر 2016، هنگامی که نام باب دیلن به عنوان برنده جایزه ی نوبل ادبیات اعلام شد، بسیاری شگفت زده و حتی برخی به این انتخاب معترض هم شدند. مسئله ی تعجب برانگیز این بود که از میان نام های بزرگی که از آن ها به عنوان کاندیدهای احتمالی دریافت نوبل ادبی یاد می شد، جایزه به کسی تعلق گرفت که هیچ نامی از او در زمینه ی ادبیات نبود، و حرف و حدیث ها تا آنجا بالا گرفت که گفته شد جایزه ی امسال بر خلاف همه ی ادوار، نه به یک نویسنده و نه حتی به یک شاعر، که به یک ترانه سرا داده شده است. اینکه آیا جایزه ی نوبل به حق به باب دیلن رسیده است یا خیر، بحثی ست که بایستی مورد بحث و گفت وگو قرار بگیرد و بنده هم در ادامه ی این مقدمه در پی آن هستم؛ چرا که انتخاب یک ترانه سرا به عنوان برنده ی نوبل ادبی، قطعا انتخابی است که باید سال ها پیش صورت می گرفت. سال ها بود که جای خالی جایزه ی نوبل ادبی در دنیای ترانه و ترانه سرایی، به شدت احساس می شد. بی شک، ترانه سهم بسیار عظیمی از ادبیات هر کشور را به خود اختصاص می دهد، و گزافه نیست اگر بگوییم در بسیاری از موارد، تأثیر یک ترانه بسیار بیشتر از یک رمان یا حتی یک شعر است. چه بسیار ترانه هایی که موجب جنبش های مردمی و یا حتی انقلاب شده اند؛ ترانه هایی که سینه به سینه نقل و نسل به نسل در خاطره ها ماندگار شده اند.
کتاب همچون یک خانه به دوش