کتاب الهه ی مرگ آور

The Hades Factor
کد کتاب : 21800
مترجم :
شابک : 978-6001822469
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 574
سال انتشار شمسی : 1396
سال انتشار میلادی : 2000
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب الهه ی مرگ آور اثر رابرت لودلیوم


استاد شماره 1 پرفروش تعلیق و دسیسه های بین المللی همچنان به نوشتن کتاب های جذاب خود ادامه می دهد تا استاندارد های جدیدی را برای دنیای نویسندگی تعیین کند.
یک ویروس آخرالزمانی ناشناخته جان چهار نفر را در سراسر کشور گرفته است - از جمله دکتر سوفیا راسل، دانشمند پژوهشی که برای درک این بیماری کار می کند. سرهنگ دوم جان اسمیت، تلخ و دلشکسته از مرگش، مصمم است که علت ویروسی را که او را کشته است، کشف کند - و از تبدیل آن به یک بیماری همه گیر با ابعاد حماسی جلوگیری کند.
وقتی شواهد جدید نشان می‌دهد که مرگ سوفیا تصادفی نبوده است، اسمیت یک تیم خصوصی را برای کمک به مبارزه با ویروس مرگبار تشکیل می‌دهد - و نابغه مصمم را که مسئول آن است، پیدا می‌کند. تلاش اسمیت او را به بالاترین سطوح قدرت و تاریک ترین نقاط زمین هدایت می کند و او را با دشمنی ناشناخته روبرو می کند که برای دستیابی به امکاناتش در هیچ کاری متوقف نمی شود. در همین حال، سرنوشت جهان در تعادل است…

کتاب الهه ی مرگ آور

رابرت لودلیوم
رابرت لودلیوم ( ۲۵ مه ۱۹۲۷ – ۱۲ مارس ۲۰۰۱) یک نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا است. او ۲۷ رمان مهیج نوشته و به عنوان خالق جیسون بورن در مجموعه سه‌گانه بورن شهرت دارد. تعداد کتاب‌های فروش رفته او بین ۲۹۰ میلیون و ۵۰۰ میلیون برآورد شده‌است. این کتاب‌ها به ۳۳ زبان و در ۴۰ کشور جهان منتشر شده‌اند.لودلیوم همچنین کتاب‌هایی را تحت نام مستعار جاناتان رایدر (Jonathan Ryder) و مایکل شفرد (Michael Shepherd) نیز منتشر کرده‌است. بر اساس سه کتابی که لودلیوم در ارتباط...
نکوداشت های کتاب الهه ی مرگ آور
Ludlum stuffs more surprises into his novels than any other six pack of thriller writers combined.
لودلوم بیش از هر نویسنده ی هیجان انگیز دیگری، شگفتی را در رمان هایش ایجاد می کند.
New York Times New York Times

Don't ever begin a Ludlum novel if you have to go to work the next day
اگر روز بعد مجبورید به سر کار بروید، هرگز رمان لودلوم را شروع نکنید
Chicago Sun-Times

قسمت هایی از کتاب الهه ی مرگ آور (لذت متن)
کارمند دستش را عقب کشید و گفت هی تو حرفم را شنیدی سه دلار دیگر بدون پول چیزی به تو نمیدهم. دوبلین :گفت فقط یک دلار دارم سرم از درد منفجر میشود...» و با سرعتی خارق العاده خود را از روی پیشخان جلو کشید و جعبه کوچک را قاپید فروشنده سعی کرد آن را پس بگیرد اما دوبلین آن را محکم نگه داشت. آنها کشمکش و تقلا کردند و جعبه ای پر از شکلات را به زمین انداختند تابلو کوچک طبقاتی و ویتامینها را سرنگون کردند. صاحب داروخانه از دفتر فریاد زد: «ادلی آن را ول کن دارو را به او بده . دستش را به سوی تلفن دراز کرد.