یقینا تحلیل بازار در زمانی که شخص واقعا قصد سرمایه گذاری در آن را نداشته باشد بسیار ساده تر و از طرفی تئوریک تر خواهد بود از این رو معمولا در بسیاری از مواقعی که حتی تحلیل های افراد درست خواهند بود به سادگی نمی توان عملا بر روی آن تحلیل سرمایه گذاری کرد. کتاب پیش رو حد فاصل بین یک تحلیل (اعم از درست یا غلط) و عملی ساختن سرمایه گذاری بر اساس آن تحلیل را هدف خود قرار می دهد. بدیهی است که یک شخص در جهت کسب سود باید بر اساس هر نوع تحلیل و اندیشه ای که دارد به بازار ورود کرده و در حالی که بر روی سرمایه خود ریسکی را متحمل شده است بتواند خروج بهینه داشته باشد در این کتاب «هنر ورود و خروج در بازارهای مالی» خواهیم دید که بعد از تحلیل چگونه به یک سهم یا یک کالای معاملاتی ورود و چگونه خروجی بهینه داشته باشیم. ادوارد لمبرت معتقد است استراتژی ورود بسیار مهمتر از استراتژی خروج است زیرا قطعا تا زمانی که ما به بازار ورود نکرده و سرمایه خود را درگیر معامله ای ننموده باشیم ریسکی متحمل نمی شویم و از طرفی اگر تحلیل اشتباه باشدبرای ما تفاوتی نخواهد کرد. نقطه ورود مهمترین رکن یک معامله است که در کنار تعیین حد ضرر و چگونگی تریل کردن آن ارکان اساسی یک سرمایه گذاری را تشکیل می دهند هدف از این کتاب آموزش چگونگی تحلیل یا روشهای آن نیست بلکه با فرض اینکه مخاطب علم تحلیل را داراست قصد داریم به این نکته بپردازیم که بعد از تحلیل چگونه ورودی مطمئن و تایید کننده داشته باشیم و از طرفی اگر تحلیلمان درست بود چگونه بیشترین سود منطقی و در صورتی که تحلیل اشتباه بود در بهترین حالت وارد معامله نشویم.
کتاب هنر ورود و خروج در بازارهای مالی