لئو توی اتاقش یک صندوق بزرگ داشت. این صندوق پر از لباس های جور واجور بود که لئو دوست داشت آنها را بپوشد. وقتی دوست هایش دور هم جمع می شدند، داستان های جور واجور می ساختند و آن داستان ها را با نمایش اجرا می کردند و...
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟