آذرگشسپ: این آتشکده را کیخسرو در آذرآبادگان بنا کرد ، اما بیش از آن هم به عنوان یکی از آتش های مقدس قوم ایرانی در شاهنامه از آن یاد می شود . بدین سبب پیش از کیخسرو هم گاه چالاکی و جهندگی بعضی از قهرمانان با اسب و سلاح آنان به آذرگشسپ تشبیه می شود . پس از آن که کیخسرو برای آن آتش، که ظاهرا سیار بوده و جای مشخصی نداشته است ، مکانی ویژه بنا کرد آن محل به خان آذرگشسپ ، یعنی محل استقرار دائمی آن آتش ( آتشکده ) ، شهرت یافت . به هرحال ، سوگند به آذرگشسپ یا تشبیه فرد و چیزی به آن در سراسر شاهنامه دیده می شود . بنا بر بندهش سه آتش آذرفرنبغ ، برزین مهر و گشسپ را « هرمزد در آغاز آفرینش ، چون سه فره ، به پاسبانی جهان فراز آفرید... آذرگشسپ تا پادشاهی کیخسرو بدان آیین باستانی جهان می کرد . چون کیخسرو بتکده کنار دریای چیچست را همی کند ، بر یال اسب کیخسرو نشست و تیرگی و تاریکی را از میان برد و جهان را روش بکرد تا بتکده ویران شد ، به همان جای ، بر فراز اسنوند کوه آتشگاهی نشانده شد . بدان سبب آن را گشنسپ خوانند ، که بر یال اسب نشانده شد » ( فرنبغ دادگی ۱۳۶۹ ، ص ۹۰ و ۹۱ )