من اهل قدس، اهل فلسطینم/ در دست های کوچک من سنگ/ بر دوش، یک فلاخن سنگ افکن/ در دل، هوای جنگ/ در پیش روی دشمن/ این سنگ میراث ماست/ این سنگ میراث روزهای خدایی، وینک به روزهای جدایی/ وان سجیل در روزهای سرد شقاوت/ میراث آتشین ابابیل است/ تا خشم مرا بر دشمنان قدس فرو بارد/ بر لشکر مهاجم غاصب: سگ های زخم خورده ی شمعون/ بوزینه های صهیون/ این سنگ ها اینک، تنها/ کآرام می رباید از دشمن/ در چشم دوست نیز می پرسم:/ آیا می شکند خواب؟