کمونیسم شوروی، تا زمانی که وجود داشت، فناناپذیر به نظر می رسید. هر زمان که یک کشور اقماری شوروی می خواست جدا شود، تانک های شوروی وارد می شدند و شورش را درهم می شکستند. در خود اتحاد شوروی، مخالفت سازمان یافته ناممکن به نظر می رسید. حزب کمونیست تقریبا همه عرصه های زندگی، از جمله هنرهاء را کنترل می کرد. گیلبرت سلدس از خروشچف نقل می کند که اعلام داشت:«یکی از اصول اساسی ما این است که ادبیات و هنر شوروی باید پیوند گسست ناپذیری با سیاست های حزب کمونیست داشته باشد. »اتحاد شوروی نخستین دولت مدرن تمامیت خواه بود و دولت های تمامیت خواهی را که بعدا در آلمان نازی و ایتالیای فاشیست برپا شد پشت سر گذاشت. پایان کمونیسم - بجز در یک قتل عام هسته ای، که تمام تمدن را نابود می کرد تقریبا تصورناپذیر به نظر می رسید.
سی چه چاپ نیکنی ؟
کتاب خیلی خوب درمورد تاریخ بلوک شرق و نقش کومونیستها و جنبش هایی که در بلوک شرق در آستانه فروپاشی شوروی ایجاد شد