فیدل از سال ۱۹۵۹ تاکنون را با عنوان «رهبر اعلا» (dlider maximo)ی کوبا سپری کرده است. تغییراتی که از ۱۹۵۹ در آن جا صورت گرفته عمدتا به اراده و در زیر رهبری او انجام شده است. و از این روست که باید هم سرافرازی و هم سرکوفت وضعیت کنونی کوبا را متوجه او دانست. اما در باره دیگر نیروهای موثر چه در داخل و چه در خارج کوبا چه باید گفت؟ چه چیز در این کشور جزیره ای کوچک به آتش ناآرامی دامن زد و شعله های شورش را در پهنه آن بر افروخت؟ انقلاب در بهترین حالت بازی دشوار و مرگباری است. اندکند کسانی که در این بازی برنده می شوند. پس دقیقا چه عناصری از بخت، زمان و مکان گرد هم آمدند تا به فیدل و پیروانش امکان پیروزی بخشند؟ بیش از چهل سال از زمان آغاز انقلاب کوبا گذشته است و با این حال تاریخدانان، پژوهشگران، تحلیلگران سیاسی، رهبران و سیاست سازان جهان، و اندیشمندان جدی هنوز در مورد علل آن بحث و مجادله می کنند. اما اکثر کارشناسان در مورد دست کم سه عامل عمده که در این آخرین دوره ناآرامی در کوبا موجود بود اتفاق نظر دارند: (۱) سرکوب سیاسی، (۲) عدم تعادل و رکود اقتصادی، و (۳) خطری که عده ای از کوبایی ها از جانب «امپریالیسم یانکی» احساس می کردند، که نتیجه سیاست های ناعادلانه ایالات متحده در مورد کوبا از سال ۱۸۹۸ به این سو بود.