1. خانه
  2. /
  3. کتاب رساله اتحاد عاقل‏ به‏ معقول

کتاب رساله اتحاد عاقل‏ به‏ معقول

5 از 2 رأی

کتاب رساله اتحاد عاقل‏ به‏ معقول

Ettehad-e Aqel be Ma'qul
٪15
160000
136000
معرفی کتاب رساله اتحاد عاقل‏ به‏ معقول
"نشانه ای از حکمت الهی،" گوهر دریای رحمت" چشم های بینای رویت اشیاء دو ستاره ی نورانی و منشاء نور وجودهای زمین و آسمان". این ها وصف هایی است که ملاصدرا در آغاز مساله ی "اتحاد عاقل و معقول" درباره ی دو مساله ی "اتحاد عاقل و معقول" و "کل وجودات بودن عقل فعال" به کار می برد. با همین بیان ساده اما پرمعنا اهمیت این مبحث در حکمت متعالیه روشن می شود. از این رو دقت نظر در مطالعه ی این رساله، خواننده را با یکی از مباحث سنگین حکمت آشنا می سازد. این رساله شامل دو مقاله در خصوص دو مساله ی مذکور است. صدرا در مقاله ی اول، ابتدا مراتب عقل نظری را مطرح و ویژگی های هریک را بیان می کند. مقاله ی دوم در این مساله است که عقل، بسیط کل معقولات است و شئ در تعقل خویش با عقل فعال اتحاد پیدا می کند. او در چند مبحث این موضوع را بررسی و به قول حکمای متقدم اشاره می کند. مبحث پایانی بیان مطالبی از اثر لوجیا است که صدرا آن را خاتمه بخش خویش قرار می دهد. کتاب حاضر ترجمه ای است از رساله ی "اتحاد عاقل و معقول" تالیف صدرالمتالهین شیرازی ملقب به ملاصدرا.
درباره محمدبن ابراهیم ملاصدرای شیرازی
درباره محمدبن ابراهیم ملاصدرای شیرازی
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی، ملقب به صدرالمتألهین یا ملا صدرا متأله و فیلسوف در نهم جمادی‌الاولی 979ق، در شیراز، دیده به جهان گشود. آنچه به يقين از او مى‌‏دانيم اين است كه او در شيراز، از پدرى صالح به نام ابراهيم بن يحيى قوامى متولد شده است و گفته‌‏اند: ابراهیم، از وزيران دولت فارس به مركزيت شيراز و از خاندان محترم قوامى بود و صاحب فرزند پسر نمى‌‏شد، لذا نذر كرد درصورتى‌كه خداى متعال به او پسرى صالح و موحد ببخشد، به فقيران و اهل علم، بسيار كمك كند. آرزوى وى در وجود محمد، تحقق يافت. اين فرزند، در دامن پدر، با عزت و كرامت آموزش ديد و پدر، او را به فراگيرى دانش تشويق نمود.
وقتى پدر وفات يافت، محمد براى تكميل تحصيلات خود به اصفهان كه مركز دانش و دولت در عهد صفويه بود، مهاجرت كرد. از بررسى زندگى وی، مشخص مى‌‏شود كه هنگام هجرت به اصفهان، از مقام علمى و عملى ممتازى برخوردار بوده است، زيرا در ابتداى ورود به حوزه اصفهان، در درس شيخ بهاءالدين عاملى شركت نمود؛ درحالى‌كه هركسى، شايستگى حاضر شدن در درس شيخ بهائى، شيخ‌الاسلام آن زمان را نداشت.
صدرالمتألهين، چنان شیفته آموختن بود كه همه اموالى را كه پدرش بر جاى گذاشته بود، در راه تحصيل دانش صرف كرد. او به مكتب فلسفى-عرفانى كه در آن زمان پيروان زيادى داشت، روى آورد. اين مكتب، چنان اشتياقى را در او برانگيخت كه راه را بر ديگر گرايش‌هاى او بست و از او عارف و فيلسوف و متألهى يگانه و بى‏‌نظير یا كم‏‌نظير پديد آورد. او خود به اين عشق و اشتياق، در مقدمه «اسفار»، اشاره كرده و گفته است: براى درك فلسفه الهى، در جوانى تلاش بسيارى كردم.
عشق او به فلسفه و گرايش به آن، موجب جلب توجه او به درس فيلسوف عصر خود، محمدباقر ميرداماد، متوفاى 1040ق، شد. صدرالمتألهين، در بسيارى از نوشته‌‏هايش، از او به بزرگى ياد نموده و از جمله در شرح حديث اول اصول كافى، آورده است: «سيد و سند و استاد و تكيه‏‌گاه من در معالم دين و علوم الهى و معارف حقيقى و اصول يقينى...».
دسته بندی های کتاب رساله اتحاد عاقل‏ به‏ معقول
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب رساله اتحاد عاقل‏ به‏ معقول" ثبت می‌کند