در روند معناسازی بیماری، بیمار معنایی توصیفی مبتنی بر تجربه خود ارائه می دهد، که به قول آرتور کلاینمن درک پزشک از این معناسازی یا همان «الگوی توضیحی بیمار» از بیماری، بسیار حیاتی است. آن پاسخ هایی که بیمار به پرسش های اساسی خود پس از ابتلا به یک بیماری می یابد، برگرفته از زمینه های اعتقادی و فرهنگی اوست. این همان الگوی توضیحی بیمار است که از مجموعه پاسخ های بیمار به پرسش هایی همچون: چرا به این بیماری مبتلا شدم؟ ماهیت این بیماری چیست؟ بروز و سیر پیشرفت آن چگونه است؟ درمان مطلوب و مناسب آن چه خواهد بود؟ در مسیر درمان چه دشواری ها و نگرانی هایی خواهم داشت؟ و جز آن پدید آمده است. الگوهای توضیحی بیمار و پزشک با هم متفاوت است، چراکه هرکدام در جهان های متفاوتی به سر می برند و پیامد عدم توجه و درک دیدگاه بیمار از بیماریش، امکان تشخیص و بویژه درمان مناسب را سلب می کند.