همه آنچه در کتاب چگونه نویسنده شویم؟ روبه رو می شوید، جملات کوتاه طنزی است که نویسنده به واسطه آن ها محافل ادبی، نویسندگی و نویسنده شدن، روند چاپ و نشر کتاب و... را جراحی کرده است. او با نگاهی به حضور نویسندگان در جشنواره ها، داور شدنشان در رویدادهای مختلف ادبی، مصاحبه ها، قبول کارهای سفارشی، هیاهو کردن با کتاب هایی که مجوز نمی گیرند یا بعد از چاپ به دلایلی از بازار جمع می شوند و... سعی داشته راه را از چاه نشان دهد.
طرح روی جلد کتاب، مردی را نشان می دهد که در حال ریختن آب با شلنگ در صفحات یک کتاب است که این نیز نمادی از اصطلاح معروف «آب بستن» در یک کار است. محسن ایزدی که از مجموعه «چگونه هنرمند شویم» کتاب های دیگری را نیز تصویرگری کرده است، در کتاب «چگونه نویسنده شویم» هم دست به قلم شده و شخصیت یک نویسنده آبکی را رقم زده است! در اینجا شخصیتی که به تصویر کشیده مردی سن و سال دار است که به نوعی با تصویرسازی جلدهای دیگر این مجموعه متفاوت است.
در بخشی از کتاب چگونه نویسنده شویم می خوانیم:
نویسند باید تلاش کند چندین تا از کتاب هایش مجوز نشر نگیرد، یا اگر مجوز گرفت و منتشر شد ناگهان با سر و صدای زیادی از بازار کتاب جمع بشود. برای مجوز نگرفتن راه های مختلفی هست، اما نویسنده بهتر است همه راه ها را امتحان نکند، از ما گفتن بود.
نویسنده وقتی استاد می شود که شاگردان فراوان داشته باشد، نویسنده باید فوت و فن شاگردپروری را بداند. خبرنگاران روزنامه ها و خبرگزاری ها شاگردان خوبی هستند، چون هر روز دربارة استاد، خبر و عکس و مطلب منتشرمی کنند.
کتاب چگونه نویسنده شویم؟