پرسش اساسی این نوشته درباره انقلاب اسلامی بهمن ماه 1357 آن است که چرا و چگونه نیروهای مذهبی و روحانی در موقعیت رهبری این نهضت قرار گرفتند ؟ این در حالی است که از مشروطه به بعد ، به طور عمده ، نیروهای سکولار و عمدتا تجددخواه در صحنه سیاست ایران فعال بودند ، و چنان که آگاهیم ، رضاشاه با تمام قوا با سنت گرایی و شعائر مذهبی در افتاد و با مدارس دینی ، مساجد و حسینیه ها به مبارزه پرداخته ، بیشترین محدودیت را از هر جهت برای روحانیون فراهم کرد . در همین دوره ، روشنفکران به طور غالب ، و در بیشتر نوشته های خود ، عامل عقب ماندگی و درماندگی و درجا زدن ایران را در رسیدن به مدرنیسم و تجدد ، اندیشههای سنتی و دین و وجود مدافعان آن تعریف می کردند و با همه توان مسیر انشقاق میان نسل قدیم و جدید را هموار می کردند . در همین دوره ، بسیاری از ادیبان و داستان نویسان و شاعران و طنزنویسان معاصر با آفرینش طنزها و اشعار و هزلها و هجوهای خود به نقد روحانیت و سنت پرداخته افتاده و آثارشان را پر از استهزا نسبت به این جماعت و شماری از شعائر مذهبی کردند . علاوه بر روشنفکران غربگرا ، توده ای ها و کمونیست ها نیز نهایت تلاش خود را از یک سو برای معرفی دین به عنوان افیون توده ها به کار گرفتند ، و کوشیدند تا رهبری جوانان و نسل انقلابی را بر عهده بگیرند و تاریخ ایران را از گذشته خود منقطع سازند . در این زمینه ، توفیق زیادی بدست آوردند ، و اما به دلیل عمیق نبودن این تفکر ، آثارشان بیشتر در سطح رواج یافت . در تمام این دوره ، پهلوی هم با استفاده از امکانات موجود ، به رغم دینداری صوری ، سعی کرد تا قدرت رو حانیت را محدود کرده و آنان را به حاشیه براند.
خواندن این کتاب برای فهم تاریخ دستکم هشتادسال اخیر، بدیهی، لازم، واجب است.
سلام میشه برام وقت بذاری یه توضیح تو ایتا برام بفرستید؟
سلام چرا اینقدر کتابها گرونه 🥴🥴😳😳😡😡🤔🤔