زیبا منتظر جواد بود؛ خود جواد به او گفته بود: «منتظرم باش من سالم بر می گردم»، زیبا با خود حرف می زد و می گفت: هنوز می توانم برای جواد گلدوزی کنم. گل نسترن صورتی با برگ های سبز سبز با چندتا پرنده کوچک...