اثری بسیار قدرتمند که مباحث کلیدی در رابطه با فمینیسم معاصر را خلاصه می کند.
قابل فهم و بدیع.
آیا فمینیسم به عنوان یک جنبش اصلاح گرا هنوز مطرح است؟ در حالی که برخی پیشنهاد می دهند که ارجاع این تفکر به جنبش خاص-زن-باید دگرگون شود؟ آیا نظریه ی فمینیستی می تواند ایده های تفاوت های چندگانه و سیالیت هویت را بپذیرد و همچنان هدف روشنی را حفظ کند؟
آیا این ایده های جدید صرفا پریشانی، شک و یک دیگری بی اهمیت را مطرح می کنند؟ برای اغلب فمینیست ها منازعه درباره ی تفاوت و مشارکت فمینیسم فاقد هر گونه فرضیه ی عملی و نوعی روزمرگی در آن است. در عوض فمینیسم به باطن اختلاف جزئی استدلال فلسفی و غیر جدی گرفتن متن نگاه می کند. در پرتو این، همواره دعوتی برای بازگشت به فمینیسم واقعی و سیاست موج دوم وجود داشته است.
در منازعات فمینیسم، همچون هرجای دیگری تقدیس مادی و پراکندگی افکار و ایده های معاصر، اکنون فضا را با نوشته های مشکوکتری که ارزش و منافع این جهت های جدید را زیر سوال می برند، مطرح می شوند. البته چندان تازگی ندارد که یک هویت پایدار و مورد توافق برای فمینیسم وجود ندارد.