نمایشنامۀ حاضر با حضور هفت شخصیت «ناصر»، «ساناز»، «آقای بختیاربیگی»، «سولماز»، «آقاجلال»، «لیلا» و «برزو» قابل اجرا است و داستان آن ماجرای چند مرد است که با یکدیگر دوست بوده و هریک از یاری و گمشدهای سخن میگویند که نشانیهایش در ظاهر مانند آندیگری است، اما اینان آنچنان در واگویههای خویش غرقاند که متوجۀ آن نمیشوند. از سویی دیگر زنی، لیلانام، که به سختی خود را سرپا نگاه داشته و اکنون با دردسرهای فراوان، آرایشگاهی را اداره میکند، تمامی نشانههای یاران گمشدۀ آن مردان را در خویش دارد. او که قرار است امشب ازدواج کند، دچار نگرانی و پریشانی خاصی است و احساس میکند لحظههایی در زندگیاش وجود دارند که او شخصی به جز خود میشود و ناگفتهها و نادیدههایی را شاهد است که در بیان به اوهام میمانند. لیلا با این پریشانی آماده میشود و بر سر سفرۀ عقد به انتظار رسیدن داماد میماند.
کتاب چشم بد دور