کتاب چرا ماهی ها وجود ندارند

Why Fish Don't Exist
داستان فقدان، عشق و نظم پنهانی زندگی
کد کتاب : 54849
مترجم :
شابک : 978-6222541712
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 207
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب چرا ماهی ها وجود ندارند اثر لولو میلر

چرا ماهی ها جود ندارند، کتابی استثنایی «به نقل از لس آنجلس تایمز» و فریبنده «به نقل از وال‌استریت ژورنال»، اولین اثر میلر، روایت گر قصه‌ی عشق، آشوب، وسواس علمی و شاید قتل است.

آشوب‌ها تنها چیزی هستند که می‌توانیم با اطمینان و با خیال راحت بگوییم همیشه وجود دارند، به وجود می‌آیند، بزرگ‌ و بزرگ‌تر می‌شوند و توان و انرژی برای مقابله با آن را از ما می‌گیرند. آشوب‌ها نظم را برهم می‌زنند و در واقع این یکی از قوانین طبیعت است. نمی‌توان راه فراری از آن جست. شاید آدم‌های عاقل این را مانند یک حقیقت بپذیرند و خیال جنگ و مبارزه با آن را از سر به‌در کنند. اما اگر کسی پیدا شود که به مبارزه با آن برخیزد چطور؟ دیوید استار جردن کسی بود که تصمیم گرفت دست به این کار بزند. او که دانشمند بود، نتیجه سال‌ها تحقیق و پژوهشش را در شیشه‌هایی با نام و مشخصات نگهداری می‌کرد. اما درست زمانی که زلزله، نتیجه سال‌ها زحمت او را به تکه‌هایی از شیشه شکسته و توده درهم و برهمی از بافت‌ها درآورد، او اولین کاری را انجام داد که به ذهنش رسیده بود. هر پلاکی را که حاوی نام و مشخصات بود، به بدن همان موجودی دوخت که متعلق به آن بود. هرچند این کار او را ما ممکن احمقانه، ابلهانه و یا کوتاه‌بینانه ببینیم اما درست در زمانی که ناامیدی وجودمان را فرامی‌گیرد، مانند یک کورسوی امید می‌شود که می‌درخشد.

کتاب چرا ماهی ها وجود ندارند

قسمت هایی از کتاب چرا ماهی ها وجود ندارند (لذت متن)
بعد از مرگ روفس، نوشته های دیوید رنگارنگ می شود. نقاشی های دقیقی می کشید از گل های وحشی و سرخس ها و عشقه ها و بوتهٔ تمشک؛ و گویی هر خرده ریزه ای که می توانست از طبیعت و از جهان جدا کند. هرچند نقاشی ها هنرمندانه نیستند؛ به زحمت کشیده شده اند و پر از سیاهی های مداد، لکه های جوهر، جای پاک کن و پارگی های کوچک از رنگ آمیزی های پرفشار هستند؛ اما با وجود ناپختگی های هنری، کاملا وسواسش، درماندگی اش، و تلاش نسبتا زورکی اش مشخص است که می خواهد آن اشکال ناشناخته را به هر ترتیبی ضبط کند. پای تک تک نقاشی ها هم یک نام علمی آورده است، اما حرکت جوهر، اینجا ناگهان روان تر می شود و حروف گردش متبحرانه ای دارند. کامپانولا روتوندی فولیا. کالمیا گلائوکا. آستراگالوس کانادنسیس. به زبان آوردن این نام ها و این اعلان های لاتینی، برای دیوید نوعی حس غلبه و پیروزی، به همراه داشت، او آن حس را چنین توصیف می کند: «اسامی شان مثل عسل اند روی لب هایم.»

راستی، روان شناسان دربارهٔ این مرهم شیرین که گردآوری مجموعه ها می تواند در مواقع رنج و اندوه به ارمغان بیاورد، پژوهش ها کرده اند. ورنر مونستربرگر، روان شناسی که ده ها سال است به مجموعه داران وسواسی مشاوره می دهد، در کتاب مجموعه داری: عشقی سرکش، می نویسد: این عادت اغلب پس از نوعی «محرومیت یا فقدان یا آسیب پذیری» تشدید می شود؛ و هر یافتهٔ تازه ای برای مجموعه، مجموعه دار را از انفجار مست کنندهٔ یک «قدرت مطلق خیالی» پر می کند. فرانسیسکا لوپز-تورسیاس، که سال هاست در دانشگاه گرانادا روی مجموعه داران تحقیق می کند، از پدیدهٔ مشابهی سخن می گوید: افرادی که دچار تنش یا اضطراب هستند برای تسکین دردشان به گردآوری مجموعه ها روی می آورند. او می نویسد: «افراد وقتی دچار این حس بی کفایتی فردی هستند، گردآوری بیمارگونه کمک می کند احساس بهتری کنند.» مونستربرگر هشدار می دهد که تنها خطر این کار مثل هر وسواس دیگری این است که ظاهرا مرزی وجود دارد که با عبور از آن، این عادت از «نشاط آور» به «ویرانگر» بدل می شود.