"بنیادهای اقتصادی در بازار ارز" اثری است از "محمد مساح" که یکی از مهمترین مسئلههای جهان امروز را مورد بررسی قرار میدهد.
هنگام استفاده از ارزهای ملی در تجارت بینالملل، هر دو سیستم نرخ ارز انعطافپذیر و ثابت، با مسائل خاصی رو به رو میشوند. مهمترین آن، سوگیری چشمگیر کاهش تورم در اقتصاد جهانی است، زیرا کشورهای دارای کسری بودجه مجبور هستند برای حفظ نرخ ارز خود به تراز حساب جاری مثبت دست یابند. "محمد مساح" در "بنیادهای اقتصادی در بازار ارز" سیاستهایی را که برای دستیابی به ارز مشترک جهانی یا به طور کلی بازار ارز ارائه شده، معرفی میکند. در دنیایی که نرخ ارز به سمت ناپدید شدن میرود و کشورها دیگر محدودیت تعادل خارجی ندارند، برای حرکت به سمت یک ارز مشترک جهانی، دو رویکرد در نظر گرفته میشود: رویکرد از بالا به پایین، متشکل از یک بانک مرکزی جهانی (یا تعداد کمی از بانکهای مرکزی منطقهای رقابتی) که از نظر سیاسی غیرممکن است، و یک رویکرد از پایین به بالا که متشکل از بلوک کشورهایی است که دلاری شدن یا یورویی شدن را انتخاب کردهاند. اموری این چنینی، اقتصادها را قادر میسازد تا سیاستهای داخلی انبساطی را دنبال کنند زیرا دیگر با محدودیت تعادل خارجی مواجه نخواهند شد.
نرخ تبدیل ارز می تواند بر تجارت کالا، رشد اقتصادی، جریان سرمایه، تورم و نرخ بهره تاثیر بگذارد. نمونههایی از حرکتهای بزرگ ارزی که بر بازارهای مالی تأثیر میگذارند عبارتند از: بحران مالی آسیایی و کاهش تجارت حمل و نقل ین ژاپن. سرمایه گذاران باید ریسک ارز خارجی خود را از طریق ابزارهایی مانند قراردادهای آتی، معاملات آتی و اختیار معامله پوشش دهند و "محمد مساح" در "بنیادهای اقتصادی در بازار ارز"، اصولی را که اقتصاد بر پایهی آن در بازار ارز پیش میرود، به خواننده آموزش میدهد.
کتاب بنیادهای اقتصادی در بازار ارز